تا حلقه های زلف به هم برشکسته ای


تا حلقه های زلف به هم برشکسته ای

تا حلقه های زلف به هم برشکسته ای


تا حلقه های زلف به هم برشکسته ای

تا حلقه های زلف به هم برشکسته ای


تا حلقه های زلف به هم برشکسته ای

تا حلقه های زلف به هم برشکسته ای


بس توبه های ما که بهم درشکسته ای

بس توبه های ما که بهم درشکسته ای
بس توبه های ما که بهم درشکسته ای
بس توبه های ما که بهم درشکسته ای
بس توبه های ما که بهم درشکسته ای
بس توبه های ما که بهم درشکسته ای
بس توبه های ما که بهم درشکسته ای
گاه از ستیزه گوش فلک برکشیده ای
گاه از ستیزه گوش فلک برکشیده ای
گاه از ستیزه گوش فلک برکشیده ای
گاه از ستیزه گوش فلک برکشیده ای
گاه از ستیزه گوش فلک برکشیده ای
گاه از ستیزه گوش فلک برکشیده ای
گاه از ستیزه گوش فلک برکشیده ای
گاه از کرشمه دیدهٔ اختر شکسته ای
گاه از کرشمه دیدهٔ اختر شکسته ای
گاه از کرشمه دیدهٔ اختر شکسته ای
گاه از کرشمه دیدهٔ اختر شکسته ای
گاه از کرشمه دیدهٔ اختر شکسته ای
گاه از کرشمه دیدهٔ اختر شکسته ای
گاه از کرشمه دیدهٔ اختر شکسته ای
دانم که مه جبینی ای آسمان شکن
دانم که مه جبینی ای آسمان شکن
دانم که مه جبینی ای آسمان شکن
دانم که مه جبینی ای آسمان شکن
دانم که مه جبینی ای آسمان شکن
دانم که مه جبینی ای آسمان شکن
دانم که مه جبینی ای آسمان شکن
اما ندانم آنکه چه لشکر شکسته ای
اما ندانم آنکه چه لشکر شکسته ای
اما ندانم آنکه چه لشکر شکسته ای
اما ندانم آنکه چه لشکر شکسته ای
اما ندانم آنکه چه لشکر شکسته ای
اما ندانم آنکه چه لشکر شکسته ای
اما ندانم آنکه چه لشکر شکسته ای
آهسته تر، نه ملک خراسان گرفته ای
آهسته تر، نه ملک خراسان گرفته ای
آهسته تر، نه ملک خراسان گرفته ای
آهسته تر، نه ملک خراسان گرفته ای
آهسته تر، نه ملک خراسان گرفته ای
آهسته تر، نه ملک خراسان گرفته ای
آهسته تر، نه ملک خراسان گرفته ای
و آسوده تر، نه رایت سنجر شکسته ای
و آسوده تر، نه رایت سنجر شکسته ای
و آسوده تر، نه رایت سنجر شکسته ای
و آسوده تر، نه رایت سنجر شکسته ای
و آسوده تر، نه رایت سنجر شکسته ای
و آسوده تر، نه رایت سنجر شکسته ای
و آسوده تر، نه رایت سنجر شکسته ای
در شاه راه عشق تو هر محملی که بود
در شاه راه عشق تو هر محملی که بود
در شاه راه عشق تو هر محملی که بود
در شاه راه عشق تو هر محملی که بود
در شاه راه عشق تو هر محملی که بود
در شاه راه عشق تو هر محملی که بود
در شاه راه عشق تو هر محملی که بود
بر دل شکستگان قلندر شکسته ای
بر دل شکستگان قلندر شکسته ای
بر دل شکستگان قلندر شکسته ای
بر دل شکستگان قلندر شکسته ای
بر دل شکستگان قلندر شکسته ای
بر دل شکستگان قلندر شکسته ای
بر دل شکستگان قلندر شکسته ای
در گوشه ها هزار جگر گوشه خورده ای
در گوشه ها هزار جگر گوشه خورده ای
در گوشه ها هزار جگر گوشه خورده ای
در گوشه ها هزار جگر گوشه خورده ای
در گوشه ها هزار جگر گوشه خورده ای
در گوشه ها هزار جگر گوشه خورده ای
در گوشه ها هزار جگر گوشه خورده ای
وز کبر گوشهٔ کله اندر شکسته ای
وز کبر گوشهٔ کله اندر شکسته ای
وز کبر گوشهٔ کله اندر شکسته ای
وز کبر گوشهٔ کله اندر شکسته ای
وز کبر گوشهٔ کله اندر شکسته ای
وز کبر گوشهٔ کله اندر شکسته ای
وز کبر گوشهٔ کله اندر شکسته ای
یک مشت خاک غارت کردن نه مشکل است
یک مشت خاک غارت کردن نه مشکل است
یک مشت خاک غارت کردن نه مشکل است
یک مشت خاک غارت کردن نه مشکل است
یک مشت خاک غارت کردن نه مشکل است
یک مشت خاک غارت کردن نه مشکل است
یک مشت خاک غارت کردن نه مشکل است
بس کن که نه طلسم سکندر شکسته ای
بس کن که نه طلسم سکندر شکسته ای
بس کن که نه طلسم سکندر شکسته ای
بس کن که نه طلسم سکندر شکسته ای
بس کن که نه طلسم سکندر شکسته ای
بس کن که نه طلسم سکندر شکسته ای
بس کن که نه طلسم سکندر شکسته ای
درهم شکسته ای دل خاقانی از جفا
درهم شکسته ای دل خاقانی از جفا
درهم شکسته ای دل خاقانی از جفا
درهم شکسته ای دل خاقانی از جفا
درهم شکسته ای دل خاقانی از جفا
درهم شکسته ای دل خاقانی از جفا
درهم شکسته ای دل خاقانی از جفا
تاوان بده ز لعل که گوهر شکسته ای
تاوان بده ز لعل که گوهر شکسته ای
تاوان بده ز لعل که گوهر شکسته ای
تاوان بده ز لعل که گوهر شکسته ای
تاوان بده ز لعل که گوهر شکسته ای
تاوان بده ز لعل که گوهر شکسته ای
تاوان بده ز لعل که گوهر شکسته ای
خاقانیا نشیمن شروان نه جای توست
خاقانیا نشیمن شروان نه جای توست
خاقانیا نشیمن شروان نه جای توست
خاقانیا نشیمن شروان نه جای توست
خاقانیا نشیمن شروان نه جای توست
خاقانیا نشیمن شروان نه جای توست
خاقانیا نشیمن شروان نه جای توست
بر پر سوی عراق نه شهپر شکسته ای
بر پر سوی عراق نه شهپر شکسته ای
بر پر سوی عراق نه شهپر شکسته ای
بر پر سوی عراق نه شهپر شکسته ای
بر پر سوی عراق نه شهپر شکسته ای
بر پر سوی عراق نه شهپر شکسته ای
بر پر سوی عراق نه شهپر شکسته ای
رو کز کمان گروههٔ خاطر به مهره ای
رو کز کمان گروههٔ خاطر به مهره ای
رو کز کمان گروههٔ خاطر به مهره ای
رو کز کمان گروههٔ خاطر به مهره ای
رو کز کمان گروههٔ خاطر به مهره ای
رو کز کمان گروههٔ خاطر به مهره ای
رو کز کمان گروههٔ خاطر به مهره ای
بر چرخ، پر تیر سخنور شکسته ای
بر چرخ، پر تیر سخنور شکسته ای
بر چرخ، پر تیر سخنور شکسته ای
بر چرخ، پر تیر سخنور شکسته ای
بر چرخ، پر تیر سخنور شکسته ای
بر چرخ، پر تیر سخنور شکسته ای
بر چرخ، پر تیر سخنور شکسته ای